741 بازدید ::: 10:47 ::: ۱۴۰۳/۰۹/۰۱

کی وقتشه طلاق بگیریم؟

 

ضرورت طلاق

دکتر کنستانس آرونس روان شناس:تصمیم گرفتن برای جدایی معمولا آسان نیست. موقعی که میخواهیم تصمیم بگیریم که آیا در زندگی مشترک باقی بمانیم یا نه، بر سر یک دوراهی باقی می مانیم. تصمیم نهایی براساس ترکیبی از منطق، بصیرت و حس درونی است. اما ساختارمند بودن در فرایند تصمیم گیری  میتواند مفید باشد. روش های زیر به شما کمک می کند که متوجه شوید آیا تصمیتان برای طلاق درست است یا نادرست؟

دو فهرست تهیه کنید

اگر می خواهید از همسرتان طلاق بگیرید، باید دو فهرست تهیه کنید. در نخستین فهرست دلایلتان را برای طلاق نگرفتن و طلاق گرفتن بنویسید. در ذکر دلایل طلاق نگرفتن می توانید به ویژگی های مثبت همسرتان، تاثیر منفی طلاق بر فرزندان و رابطه تان با خانواده و دوستان،اقتصادی، نیازهای روزانه و خدماتی که به وسیله ان تامین می شود، اشاره کنید. البته تمامی موارد از ارزش برابری برخوردار نیستند. بنابراین باید تلاش کنید که یک روش کمی برای ارزیابی داشته برای هر مورد در فهرست یک ارزش عددی تعیین کنید.ستون ها را با هم جمع کنید و اعداد را مقایسه کنید. فهرست را برای مدتی کنار بگذارید و اگر عوامل دیگر

یا تغییراتی در اهمیت موارد فهرست وجود یابد، دوباره به آن مراجعه کنید. فهرست دیگر (مقداری به فهرست اول مرتبط است) مجموعه ای از اهداف زندگی تان است. تلاش کنید همه اهداف مهم را در این فهرست قرار دهید. شاید در این فهرست، داشتن رابطه گرم با همسر، بچه های شاد و سرزنده، بودن با دوستان، شغل رضایت بخش، مسافرت، فعالیت های سرگرم کننده و رشد معنوی قرار گیرند. سپس دوباره فهرست را بررسی کنید و تلاش کنید دریابید که ماندن با همسرتان چقدر اهداف شما را پیش می برد یا مانع آن می شود و چقدر طلاق در جهت اهداف شما است و یا مانع اهدافتان می شود

در مورد وضعیت تان گزارش و یادداشت بنویسید

موقعی که زندگی مشترک در مرحله سختی قرار داشته باشد، عادی است که بعد از یک جدل باهمسر یا تحقیر از سوی او این فکر در ذهنتان به وجود بیاید: من نمی توانم بیشتر از این زندگی را تحمل کنم، من می خواهم این رابطه را قطع کنم. گذشت زمان ممکن است مشخص کند که این باور صحیح است اما این زمان همچنین می تواند بخشی از یک دوره باشد که نیازهایتان را در چشم انداز شما قرار می دهد. یک روش برای رسیدن به این چشم انداز این است که فارغ از اینکه شما چه احساسی در مورد همسرتان، زندگی مشترکتان و خودتان دارید، گزارشی از وضعیت تان بنویسید.همچنین، یادداشت های کوتاهی در مورد اینکه هر روز چه احساسی دارید، داشته باشید

اگر در مورد لو رفتن آن نگران هستید، به صورت رمزی بنویسید. گزارش ها و یادداشت هایتان را بعد از یک ماه یا دوماه مطالعه کنید و در یک نمای کلی به آن نگاه کنید. آیا روزهای بد واقعا بیشتر از روزهای خوب بودند؟ آیا الگویی وجود دارد که روزهای خوب و بد را نشان دهد؟ آیا موضوعات ناگوار به دلیل یکسانی ایجاد می شوند؟

به این سؤالات پاسخ دهید

تصمیم برای اینکه آیا طلاق بگیرید یا نه، با پاسخ این سؤال مرتبط است: آیا وقتی با همسرم هستم آسوده ترم یا وقتی بدون او هستم؟ پاسخ به این سؤال نه تنها نوع احساس شما در مورد همسرتان و نوع احساس همسرتان در مورد شما را نشان می دهد، بلکه برآوردی از نوع زندگی متفاوت تان بعد از طلاق نیز خواهد بود.

قبل از تغییر مسیر مطمئن شوید

قبل از قرار گرفتن در مسیری جدید در زندگی، برای جست و جوی احساس بهتر، باید مطمئن شوید این مسیر بهتر از مسیر قبلی است یا نه. در اینجا فرمولی دقیق و خودکار برای تعیین اینکه آیا باید طلاق گرفت یا نه وجود ندارد. هرچند، بیشتر مشاوران ازدواج بر این نکته توافق دارند که موقعیت های خاصی وجود دارند که در آنها طلاق اغلب بهترین راه حل است. برای مثال، اگر شما با فردی ازدواج کرده اید که از شما سوءاستفاده می کند، معتاد به الكل، مواد مخدر یا قمار است و تمایلی به ترک ندارد یا از لحاظ روانی به شدت بیمار است، طلاق بهترین راه حل است.

حتی در این موقعیت ها، سؤالی را باید از خود پرسید: «آیا همسرتان واقعا برای درمان خود به دنبال کمک حرفه ای رفته است؟» اگر چنین است، رابطه ارزش حفظ شدن را دارد. هر چند همسرتان باید واقعا به دنبال کمک باشد. یک وعده پوچ برای تغییر، به دنبال چند روز بهبود رفتار کافی نیست.

متوجه تغییر وضعیت جسمی و روانی تان باشید

بررسی وضعیت بهزیستی خودتان نشانه دیگری برای نیاز به طلاق یا تغییرات دیگر است اگر شما به طور مزمن احساس غم دارید، انرژی تان پایین است، مشکل خواب دارید یا برای تمرکز بر تکالیف روزمره تان مشکل دارید، احتمالا دچار افسردگی شده اید. به همین نحو، رشد نگرانی ها و ترس هایتان در مورد چیزهایی که در گذشته شما را به زحمت نمی انداخت یا بیمار شدن بیشتر نسبت به گذشته، نشانه های مشکل هستند. در چنین شرایطی، گرفتن کمک تخصصی از پزشک یا روان شناس می تواند به شما کمک کند. به علاوه می توانید ارزیابی کنید که چه مقدر از مشکل مربوط به ازدواجتان است؟

برای بیشتر افرادی که در فکر طلاق هستند، تنها یک موقعیت دراماتیک وجود ندارد که به تصمیم برای طلاق منجر شده باشد. برای آنها مشکلات شامل سوء استفاده، اعتیاد یا بیماری روانی نیستند. در عوض در این افراد یک کسالت رشد یافته که با خشم همراه است، وجود دارد احساس رشد یافته ای که ازدواج به درستی صورت نگرفته و رابطه با همسر نسبت به قبل انرژی بیشتری را از آنها می گیرد. بنابراین، برای بیشتر همسران مشکل اولیه ارتباط است که به مشاور نیاز دارد نه مراجعه به دادگاه برای طلاق.

 

نشانه ضرورت طلاق   ۳

هر نوع سوء استفاده در رابطه

آزار و اذیت جسمی در زندگی همسران بسیار خطرناک است و اغلب در طول زمان افزایش می یابد. اگر این مورد در حال حاضر در ازدواج شما وجود دارد، با مشاور خانواده صحبت کنید. یکی از خطرناک ترین نکات در رابطه با همسری که سوءاستفاده گر است، در موقع زندگی کردن با اوست، بنابراین همه اقدامات پیشگیرانه را انجام دهید. هرچند، کشف آزار و اذیت هیجانی و روانشناختی ممکن است دشوار باشد، اما این نوع آزار و اذیت نیز می تواند پیامدهای پایدار و آسیب زننده ای هم داشته باشد. اگر احساستان به همسرتان این است که او پست و نالایق است، شایسته است که نگاه دقیق تری به زندگی مشترک با او داشته باشید.

ابتلای همسر به یک اعتیاد درمان نشده اگر همسرتان به صورتی فعال معتاد به مواد مخدر یا الکل است و هر گونه کمکی را رد

می کند، باید خودتان را از این مسیر بسیار دشوار بیرون بکشید. همسرتان نمی تواند کاملا در رابطه با شما حضور داشته باشد، و شما ممکن است با هزینه های مالی و قانونی نامطلوبی نیز مواجه شوید. شما حتی در خطر اعتیاد همسرتان هم هستید. برای مثال، اگر با همسرتان در یک ماشین نشسته باشید بعد از اینکه او مواد مصرف کرده است، تصادف پیامد محتمل آن است.

خیانت همسر

خیانت می تواند در طولانی مدت حتی زن و شوهر را به هم نزدیک تر کند، هر دو دوباره به هم تعهد بدهند، رابطه شان را بهبود بخشند و پاسخگویی بیشتری را در برابر هم به نمایش بگذارند. هرچند اگر خیانت تکرار شد و ادامه یافت، ستون محکمی برای ساختن اعتماد و بنیان یک رابطه بر آن وجود ندارد. به علاوه، شما با ماندن در یک زندگی خائنانه، سلامت و زندگی تان را به خطر می اندازید.

پیش از تصمیم به طلاق حتما این دو کار را انجام دهید 

به روان شناس یا مشاور مراجعه کنید

مشاوران افرادی آموزش دیده هستند که به دیگران کمک می کنند تا به دور از هیجانات بدانند آیا طلاق گزینه صحیحی برای آنهاست یا نه. اینکه به تنهایی نزد مشاور بروید یا با همسرتان، به نظر مشاور وشما بستگی دارد. اگر شما فردی هستید می خواهید از همسرتان طلاق بگیرید، این ایده خوبی است که در جلسه اول به تنهایی نزد مشاور بروید

با افرادی که طلاق گرفته اند، صحبت کنید

صحبت با این افراد برای شما که هنوز به صورت رسمی از همسرتان طلاق نگرفته اید می تواند بسیار مفید باشد و به شما کمک کند تا متوجه شوید که آیا طلاق واقعا آن چیزی است که شما می خواهید.

 

چه زمانی طلاق اجتناب ناپذیر است؟

اخرین راه حل

برای پاسخ به این سؤال که چه زمانی طلاق اجتناب ناپذیر است جواب یکدستی برای همه موارد وجود ندارد و مسئله برای هر مورد با مورد دیگر کاملا متفاوت است. اگر مشکلات در زندگی زناشویی به حدی برسد که طلاق تنها راه حل باشد، باید پیش از نهایی کردن تصمیم، به دو موضوع مهم توجه کرد: مسائل مربوط به فرزندان و شرایط پس از جدایی، خانواده ها معمولا به دو دسته خانواده با فرزند و خانواده بدون فرزند تقسیم می شوند و مسئله جدایی و عواقب آن باید در این دو نوع خانواده به طور جداگانه بررسی شود در خانواده های گروه اول، یعنی خانواده های بدون فرزند، این کار براساس معیارهایی که برخی از آنها در ذیل می آید باید صورت بگیرد که گاه تعیین آنها به کمک یک فرد متخصص مانند یک روان پزشک و یا روان شناس مجرب نیازمند است.

طلاق عاطفی

گاهی طلاق و جدایی ماه ها و حتی سال ها قبل از جدایی و طلاق رخ میدهد. این گونه طلاق ها به جدایی ها به طلاق های عاطفی مشهورند. اگر فردی در مراجعاتش این موضوع را بیان کند که دیگر قادر به تحمل فرد مقابل و همسر خود نیست، روابط نزدیک و زناشویی خود را به طور کامل قطع کرده یا این روابط همراه با آزار و اذیت است و یا شکل یک طرفه به خود گرفته است یا واقعا دو طرف به نقطه ای رسیده باشند که تحمل برایشان ممکن نباشد و خلاصه در رابطه شان به بن بست رسیده اند، آنگاه می توان به راه حل آخر یعنی طلاق فکر کرد. اگر فرد متخصص و روان شناس خانواده یا بالینی این گونه تشخیص دهد که فرد به مرحله کامل و مطلق طلاق عاطفی رسیده است، آنگاه هیچ گونه توصیه ای برای ادامه زندگی زناشویی نمیشود کرد.

در این موارد توصیه به بچه دار شدن بزرگ ترین ظلم را در حق آن بچه نورسیده خواهد کرد. معمولا در این گونه موارد، به دنیا آمدن بچه بر در به تأخیر افتادن طلاق کمکی نمی کند و تنها جدایی را سحر خواهد کرد. به بن بست رسیدن می تواند ریشه در توافق های فرهنگی و اجتماعی نیز داشته باشد؛ و یا ممکن است همراه با این احساس در یک یا هر دو طرف باشد که طرف مقابل در سراشیبی سقوط کرده که شبيه به بن بست است.

بیماری همسر

از سوی دیگر، یکی دیگر از مسائلی که طلاق را امری اجتناب ناپذیر می کند، بیماری هر یک از دو طرف است. اگر هر یک از دو طرف (که در هنگام عقد زن و شوهری از سلامت کامل برخوردار بودند) به دلیل نوعی بیماری از ایفای نقشی که قرارداد طبیعی ازدواج مستلزم آن است باز بمانند، طلاق می تواند مطرح شود. در بیماری های روانی- اجتماعی مانند اعتياد، اگر طرف مقابل همه تلاش های ممکن را برای بیمار کرده باشد و به نتیجه نرسیده باشد، آنگاه حقی برای جدایی و طلاق برایش ایجاد می شود. همچنین اگر یکی از طرفین به نوعی بیماری دچار شود که قادر به انجام وظایف زناشویی خود به طور مطلق نباشد و تمام امکانات برای درمان وی در نظر گرفته شود اما فرد درمان نشود، اگر طرف مقابل همچنان بدون در نظر گرفتن این نقیصه حاضر به ادامه زندگی با او باشد، طلاق معنا ندارد. اما اگر زمانی تصمیم به داشتن روابط زناشویی داشت، در این زمان حقی برای وی نیز ایجاد می شود و زمینه ای برای جدایی و طلاق به وجود می آید. به همین شکل اگر بیماری یکی از طرفین برای همسرش خطر جانی ایجاد کند؛ مانند مواردی که شخص حالات تهاجمی غیرقابل کنترل دارد، طلاق می تواند مطرح شود

همسران دارای فرزند

در خانواده هایی که دارای فرزند هستند، عمده ترین و زندگی آرام و سالم تر فرزندان است. اگر در کنار هم ماندن این دو نفر برای ادامه زندگی فرزندان سودمند نباشد و ادامه زندگی آنها هر روز با شکستی بزرگتر همراه شود و در آن تفاهم هر روز کمتر و کمتر شود و دو نفر در مقابل یکدیگر از هم گذشت و عفوی به خرج ندهند و به توانایی ها و یا نیازهای یکدیگر اهمیت ندهند

بهتر است فرزندان را از این محیط ناامن خارج کرد و طلاق و جدایی را توصیه نمود. به هر حال، راحتی و آسایش فرزندان و آینده آنها اهمیت زیادی دارد و باید آن را در مسئله طلاق مدنظر قرار داد. زمانی که فرزندی در این میان وجود دارد و تنها زن و شوهر مطرح نیستند، باید به دقت به این امر نگریست. یکی از مسائل بسیار عمده، تأثیری است که طلاق و جدایی بر فرزندان خواهد داشت.

بنابراین اگر جدایی و طلاق چه به صورت عاطفی و چه به صورت های دیگر مانند بیماری یا نداشتن توافقات فرهنگی و اجتماعی رخ دهد، تنها راه حل آخر است و باید آن را راه حلی بدون بازگشت دانست و تا زمانی که از آن مطمئن نبود، نباید دست به انجام آن زد؛ چرا که تبعات پس از طلاق نیز بسیار زیاد است.

 

رابطه خانواده ها بعد از طلاق فرزندان با انها

نیاز به اعتمادی دوباره

در مورد رفتار با فرزندان پسر، پس از طلاق تمایل شدید والدین به ازدواج مجدد بیشتر است و حتی پس از مدت زمان کوتاهی از جدایی این درخواست از سوی والدین مطرح می شود؛ در حالی که براساس تجربه و مطالب گفته شده در متون علمی، افراد پس از جدایی باید حداقل تا دو سال دست به ازدواج مجدد نزنند؛ چرا که پس از جدایی از همسرشان دچار خلأ عاطفی شده و سعی می کنند برای خودشان جایگزین پیدا کنند. به همین دلیل سريع عاشق شده و دچار معضلی تازه می شوند. این مشکل باعث میشود که انتخاب آنها بر اساس عقل و منطق نباشد و کاملا احساسی با قضیه برخورد شود و شکست دوم را رقم زده و ضربه به مراتب بدتری از شکست اول و ازدواج اول بر فرد وارد کند. این گونه ازدواج های هیجانی، نتیجه فشارهای زیاد خانواده برفرد و دخالت های زیاد و نادرست آنها بر زندگی شخصی و انتخاب های اوست. آنها به فرد این موضوع را می قبولانند که دلیل شکست در زندگی گذشته تو نبود نظارت ما بر آن بوده است و در ازدواج دوم ما باید نظارت داشته باشیم تا بتوانی انتخاب درستی داشته باشی. این یعنی محدود کردن استقلال فرد برای ازدواج دوم در فرزندان دختر، موضوع فشار آوردن برای ازدواج دوم کمتر است آن، کنترل و فشار بر رفت و آمد بیشتر شده و فرد برای هر گونه ملاقاتی با افراد دیگر تحت فشار قرار خواهد داشت. به او دیگر اجازه هر گونه رفتار و امدی داده نمی شود. بعد از مدتی خانواده دختر به خود این اجرا و فرد برای هر گونه ملاقاتی با افراد و دیگر اجازه هر گونه رفتار و رفت و دختر به خود این اجازه را میدهد تا در تمام موارد دخالت کند و حتی دیده می شود بعد از این مدت،خواهر و برادرهای فرد نیز در امور شخصی وی دخالت میکنند و استقلال را به معنای واقعی از وی می گیرند

افراط و تفریط

مورد کنترل و نظارت است رویه خانواده ها در ایران افراط و تفریط است به این گونه که یا به شدت فرد

حتی در مواردی مانند دوست یابی، ارتباط برقرار کردن با افراد و یا رها کردن و انجام هر کاری واحيانا اسیر شدن در یک عشق هیجانی، در واقع در برخی خانواده های ایرانی گونه تعادلی در برخورد با فرزندان طلاق گرفته و جدا شده وجود ندارد.

گاهی دیده می شود که خانواده دختر و پسر در ازدواج مجدد تنها هدف خود را بر پایه انتقام گیری از همسر گذشته فرد استوار می کنند و به دنبال دختری بهتر یا پسری مناسب تر می گردند. ازدواج هایی که بر پایه حس انتقام جویی صورت می گیرد، در مواردی با شکست بدتری مواجه می شود. نکته قابل توجه، فرزندان این گونه مردان و زنان جدا شده هستند که پس از جدایی و طلاق دچار آزار و اذیت ها و نکوهش ها و سرزنش هایی از سوی خانواده مادری یا پدری خود می شوند. این موضوع در خانواده دختر و برخورد با فرزندان او نمود بیشتری پیدا می کند. اگر در این میان خانواده دختر از شوهر دخترشان رضایت نداشته باشند، این خصومت را در مورد بچه آن مرد نیز ابراز داشته و آن کودک و فرزند مرتب مورد شماتت و سرزنش های خانوداه مادری خود قرار می گیرد. برای ایجاد فضای درستی از طلاق باید به وضعیت عاطفی دخترها و پسرها کمک کرد و باور درستی از طلاق در ذهن داشت. گاهی افراط در نکوهش طلاق و سرزنش فرد طلاق گرفته باعث از دست دادن دوست ها و اطرفیان فرد طلاق گرفته میشود. این گونه افراد به دلیل باور نادرست مردم ایران درباره طلاق کم کم دچار تنهایی و از دست دادن دوستان و نزدیکان خود شده، چرا که افراد نظرشان درباره افراد طلاق گرفته در ایران بسیار منفی است.

یک اشتباه و ضرب المثل های نادرست درباره مردان و زنان طلاق گرفته باعث شده که سرزنش ونه افراد بیشتر باشد؛ در حالی که اگر این راه حل نادرستی بود، در دین بیان نمی شد

طلاق هرچند راه حل آخر است، اما مطرح شده پس نباید ان را افراط گونه نکوهش کرد

طلاق باعث ایجاد رفتارها و نگاه های منفی شده که حد تعادل را در روابط به هم می زند ضرب المثل های نادرست و فرهنگ اشتباه ما در مورد ایجاد یک ارتباط متعادل میان فرزند و خانواده اش و رفتار مناسب با او پس از جدایی موجب ایجاد اعتماد و اطمینان شده و به او در انتخاب بعدی کمک بیشتری می کند.

چنین ارتباطی کنترل والدین را نیز راحت تر خواهد کرد. در واقع تعامل و همفکری برای انتخاب فرد مناسبی در آینده با خانواده ایجاد خواهد شد،این گونه ازدواج ها کم خطرتر است و مسلما از شرايط مناسب تری برخوردار خواهد بود. اما باید این را فراموش نکنیم که باید به فرزندان این فرصت را بدهیم تا خودشان را پیدا کنند و بر عواطف خود مسلط شوند. حتی در طلاق هایی که با میل و رغبت دو طرف انجام می شود، طلاق تبعاتی به همراه می آورد.

در مواردی که یکی از دو طرف رضایت نداشته باشند، فشار روحی و روانی بیشتری ایجاد میشود و به مدت زمان بیشتری نیاز هست. گاهی افراد در ازدواج دوم بسیار موفق تر از ازدواج اولشان خواهند بود؛

چرا که ممکن است ازدواج اول بر اثر فشار، راهنمایی یا معرفی اشتباه صورت گرفته باشد و این فرد دچار مشکلات شده و تصمیم به جدایی می گیرد. از سوی دیگر، فرد در ازدواج دوم با همفکری و فرصت بیشتری به انتخاب درست دست می زند و خوشبختی را می چشد.

بنابراین همیشه طلاق امری مذموم و مورد نکوهش نیست. متأسفانه در جامعه ایرانی تا زمانی که این کار امری ناپسند باشد و خانواده حاضر به پذیرش آن نباشد و حتی آن را پنهان و مخفی کند و تابوی طلاق نشکند، وضعیت دختران و پسران پس از طلاق بسیار اسف بار خواهد بود. وقتی این تابو بشکند و خانواده فرد این کار را امری معمولی قلمداد کند این احساس فشار برای ازدواج مجدد در وی از بین می رود و احساس شرمندگی فرد برای شکست در زندگی کم رنگ شده و حتی اعتماد آنها دوباره جلب می شود و خانواده در وضعیت راحت تری به زندگی ادامه خواهد داد. ایجاد این اعتماد و احترام بین فرزند طلاق گرفته و خانواده او سبب می شود تا آسیب ها به این گونه افراد کمتر شده و بتوانند زندگی را به روال عادی تر پشت سر بگذرانند و به فکر آینده ای روشن تر باشند.

 

ارتباط با همسر سابق

زمینه ها و شیوه های تماس

داشتن فرزند، ارتباط خویشاوندی، یکی بودن محل کار و آموزش، تماس اینترنتی (ای میل، چت ..)، فرستادن پیامک، تلفن کردن، دیدار در مسیر رفت و آمد، پیغام دادن توسط دوستان مشترک، ……. از شیوه های شناخته شده تماس هستند که در این میان وجود فرزند و ارتباط منظم با او با اطلاع و یا حضور والد دیگر، گفتگو و مشورت کردن با همسر سابق درباره مسایل و مشکلات فرزند، و پس از آن ارتباط خویشاوندی،کاری و تحصیلی و داشتن دوستان مشترک زمینه سازان برقراری رابطه هستند

انگیزه ها

انگیزه های گرم گرفتن و صمیمی شدن را می توان در دو وجه منفی و مثبت قرار دارد.

بازگشت دوباره

اگر مرد یا زنی که بعد از جدایی به این نتیجه رسیده است که طرف مقابل او فردی است سالم، با خطاهایی جزیی و قابل رفع، و خود او نیز اشتباهاتی داشته است که تصمیم دارد آنها را اصلاح کند با واسطه و بی واسطه با همسر سابق خود تماس های دوستانه می گیرد تا زمینه باز کند دوباره زندگی مشترک را فراهم کند، دارای انگیزه ای مثبت و ثمربخش است

غیر از این انگیزه – یعنی تصمیم به ازدواجی سالم، موفقیت آمیز و دور از تنش های گذشته، دیگر انگیزه ها منفی و ویرانگرند.

انگیزه های منفی زنان طلاق گرفته

گریز از احساس تنهایی، فرار از خانواده بی محبت، ملامت گر و یا محدود کننده پدری، جلوگیری از ازدواج همسر سابق خود بازنی دیگر، دور شدن از مشکلات اقتصادی ويا رسیدن به امکانات مادی زیاد رایج ترین انگیزه های منفی زنان طلاق گرفته هستند.

 انگیزه های منفی مردان طلاق گرفته

غرض های نادرست مردان بیشتر عبارتند از: برقررای ارتباط جنسی بدون تعهد زناشویی، فریب دادن زنی برای بخشیدن مهریه ای که مرد مجبور به پرداخت آن شده است، رهاشدن از دشواری نگهداری و تربیت فرزند، آسیب رساندن به همسر سابق و یا خانواده او پس از ازدواج مجدد و دوباره او را به طلاقی بدتر واداشتن.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *